۱۳۸۸/۳/۳۰

26

جلادان سياه پوش را ديدم.
سوار بر گردونه ها
كه به سركوب مي رفتند.
بي آن كه با هم سخني بگويند.
بي آن كه خاطره اي را به خاطر آورند.

و شگفتا كه چهره هاشان چه گرفته بود.

ð

آري.
يكپارچه از سنگ نبود.
يقين دارم.
كه ذهاك نيز
بار ها
طعم دل شوره را
چشيده بود.
يقين دارم.
كه تا مغز استخوان
طعم دل شوره را
چشيده بود.
ð

جلادان پريده رنگ را ديدم.
پشت نقاب ها
كه به سركوب مي رفتند...

شهرام غلامي
خرداد 1388

هیچ نظری موجود نیست: