۱۳۸۸/۱۰/۱۳

افسون گري...


افسون گري.
آسمان و درخت در نگاه توست.
و عطر زيباترين ِ گل ها در صدايت.
نرم خو.
بدري كامل...

تقدير، بي رحمانه بود
كه تو را از من دريغ كرد.


ð

به تيغي كُند
اين جا
كبوتري را سر مي بُرند.

سپيد
در سرخي خون
چه بال بالي مي زند.
نگاه كن.
چه بال بالي مي زند.

تقدير، بي رحمانه بود
كه تو را از من دريغ كرد.

نگاه كن.

شهرام غلامي

۱ نظر:

شهرزاد گفت...

من به تقدیری تلخ من به تقدیری بی رحم زاده شدم !من به ظلمت زاده شدم! و در ظلمت دستانم از دستانت جدا شد!لعنت به تقدیر به ظلمت.